گزارشی از یک روز شیرین بارانی

در اتاق ساکت و آرامم نشسته ام و کارهای روزمره ام را انجام می دهم. صدای کیبورد و موس در رقابت با صدای تیک تاک ساعت دیواری سکوت اتاق را می شکنند. اما همینطور که غرق در رایانه ام، صدای دلنشینی از پشت پنجره مرا به خود می خواند. بلند می شوم و پنجره را باز می کنم و در هوای دلنشین ابری صبح یک نفس عمیق می کشم و سرم را اندکی از پنجره بیرون می برم تا قطرات ظریف باران صورتم را شستشو دهد.

ناخودآگاه لبخندی بر چهره ام می نشیندکه به معنای لذت بردن از زندگی تلقی اش می کنم. برمی گردم پشت میزکارم و استکان چای را می نوشم و با گفتن یک "الحمدلله رب العالمین" غرق در صدای غرش ابرها، و شرشر باران پاییزی، دست به اسلحه می شوم و به مبارزه ام در دنیای مجازی ادامه می دهم.

 

" هیهات من الذّله"

به قلم "زینب حسینی" عضو کانون بصیرت بسیج دانشجویی استان بوشهر

وجه اشتراک بین این دو شعار{ هیهات من الذّله} است که باید با صدایی بلند و رسا سرداده شود تا به گوش همه جهانیان برسد؛ تا همه جهانیان بدانند که ما از ذلت و خواری بیزاریم. تا دشمنان نیز بدانند که ما نیز به پیروی از علمدار کربلا اهل امان نامه نیستیم. همه آماده تحصیل در دانشگاه حسینی هستیم و از شهادت بیمی نداریم.کوردلان بدانند همانگونه که مولایمان حسین(ع) مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت برگزید ما نیز اینگونه ایم.